در این مقاله سجاد جوادی، استاد دانشگاه، نظام ریاستی را مناسب جوامعی می داند که دستخوش ناآرامی اند و آن را به نوعی تضمین کننده ثبات و امنیت می داند و همچنین به آسیب شناسی نظام پارلمانی می پردازد. در مقابل علی میثم نظری در مقاله "نظام پارلمانی، تضمینی برای حکمرانی خوب در افغانستان" عقیده دارد که در کشورهای ناهمگونی چون افغانستان که شکافهای سیاسی بر اساس تبار، دین و فرقه است، نظام پارلمانی برای کمرنگ ساختن این شکاف ها و ایجاد همکاری و نزدیکی، پیامد خوبی داشته است و حکومت ریاستی را نقد می کند. در فرض وجود نظام پارلمانی، هیچ تضمینی وجود ندارد که پارلمان، در مورد رأی اعتماد به کابینه به آسانی توافق نماید و نسبت به دوام و بقای کابینه متعهد بماند و ائتلاف را بخاطر پول منهدم نکند و ائتلاف جدیدی را شکل ندهد نظام ریاستی و پارلمانی دو نوع نظامی حکومتی در دنیا است که بیشتر حکومتهای دموکراتیک، با الگوگیری از آن دو تشکیل شده اند. بارزترین الگوی نظام ریاستی حکومت ایالات متحده است و در مقابل الگوی نظام پارلمانی، نظام حکومتی انگلستان است. نوعی سومی از نظام حکومتی نیز وجودارد که به نظام مختلط معروف است و بارزترین مصداق آن از سیستم حکومتی فرانسه نام برده میشود.
هر کدام از نظامهای ریاستی و پارلمانی، ویژگیهای خاص خود را دارند. نظام ریاستی متضمن ثبات و پایداری است و تفکیک قوا به گونه مطلوب در آن لحاظ شده است، مردم با رأی مستقیم رئیس دولت را که رئیس حکومت هم هست، انتخاب میکنند. در این سیستم حکومتی، به نحوی نبض قدرت، در دست قوه مجریه است و ساختار متمرکز دارد. این نوع نظام در جوامعی که دارای دموکراسی جوان بوده وتازه میخواهد مردم سالاری را تجربه و تمرین نمایند و همچنین جامعه مدنی در آنها نهادینه نشده است و مردم نقش آفرینی چندانی ندارند، وزمینه بروز خودکامگی را به همراه دارد.
در نظام پارلمانی، پارلمان مظهر اراده ملی است. مردم تنها نمایندگان خود را در نهاد قانونگذاری به صورت مستقیم انتخاب میکنند و حکومت یعنی قوه مجریه از دل آن بیرون میآید. پارلمان هسته قدرت و نهاد تصمیمگیرنده در مسائل کلان ملی است و حکومت به نوعی تحت کنترل آن است. در این نظام، رئیس کشور _دولت دارای نقش نمادین و تشریفاتی است، و ساختار قدرت به نحوی توزیع میگردد، مراجعه به آرای عمومی آسانتر است و اعمال اراده مردم بر سرنوشت شان متجلیتر است.
ازین روی، می توان گفت، نظام ریاستی در جوامعی که دستخوش ناآرامی است، به نوعی تضمین کننده ثبات و امنیتی نسبی بوده و از واگراییها جلوگیری میکند. هرچند که احتمال خودکامگی نیز وجود دارد؛ ولی باید پذیرفت که خطر فروپاشی به مراتب از خودکامی خفیف یا تمرکز گرایی در سایه جمهوری، سهمگین تر است. در مقابل نظام پارلمانی، سازگار با جوامع باثبات است. جوامعی که در آن، احزاب ملی، فراگیر، ریشه دار، شناخته شده و دارای برنامه وجود دارد. جامعه مدنی قدرتمند و نهادینه شده است. کنشگران عرصه سیاست مسئولیتپذیر ودارای هویتاند که در قاموس آنان وجه المصالحه قرار دادن منافع ملی معنا ندارد.
جامعه افغانستان جامعه دموکراتیک نیست. احزاب قدرتمند و ملی و با برنامه وجود ندارند، وجود ساختارهای پر رنگ قبیلهای، مانع شکلگیری آن است. جامعه مدنی صنفمحور و نهادینه شده وجود ندارد و عملکرد آنان بیشتر پروژهمحور و مقطعی است. کنشگران سیاسی کشور فاقد هویت سیاسی است، پول و امتیازات آنان را به شکلها و قالبهای مختلفی دستهبندی میکند و هویت مصنوعی و گذرا به آنان میبخشد، اوضاع سیاسی و امنیتی ثبات چندانی ندارند.
نماینده مجلس افغانستان: اگر قانون اساسی تغییر کند، انتحار میکنم
قانونی: نظام سیاسی فعلی افغانستان کارآمد نیست
عبدالله عبدالله: طرفدار نظام پارلمانی هستم
زمزمه های تغییر ساختار سیاسی در افغانستان
مخالفت شدید کرزی با تغییر نظام سیاسی افغانستان
به این ترتیب، استقرار نظام پارلمانی، در افغانستان، پارلمان را که هسته مشروعیت بخش، نبض قدرت و مظهر ارداه ملی است، از وظایف اساسی خود دور می کند. معاملهگری منهای منافع ملی و خرید و فروش آرای نمایندگان را در مورد اعتماد، استیضاح و استجواب از اعضای کابینه، رونق میبخشد. در این صورت، وجود و دوام کابینه پایدار نخواهد بود و کابینه یکی پس از دیگری سقوط خواهد کرد و به تکرار یک سریال کمدی تبدیل خواهد شد. احتمال توافق مجدد و سریع در مورد تشکیل کابینه و نخست وزیر، در زود هنگام، توقع نمیرود و به احتمال قریب به یقین، کشور، مدتهای مدیدی، بدون کابینه باقی خواهد ماند.
با توجه به تجربیات بدست آمده در نظام ریاستی فعلی که کابینه هر پنج سال یکبار تشکیل میگردد، رأی اعتماد به کابینه، مدت زمان طولانی و نفسگیر را در بر میگیرد و توأم با تنشهای فراوان است. در مسایل داخلی پارلمان؛ انتخاب رئیس و معاونین او، گاهی به بنبست کشیده میشود و هفتهها طول میکشد. نمایندگان به بازیهای غیرمسئولانه روی میآورند و برای جلب نظر آنان پول توزیع میشود.
.به نظر میرسد، مطلوبترین راه این باشد که نظام ریاستی، باید با آوردن تعدیلهای قابل ملاحظهای، باقی بماند و از اختیارات گسترده کنونی ریاست جمهوری کاسته شود و نوعی توازن و تعادل منطقی در مقوله تفکیک قوا رعایت گردد در این صورت، در فرض وجود نظام پارلمانی، هیچ تضمینی و جود ندارد که پارلمان، در مورد رأی اعتماد به کابینه به آسانی توافق نماید و نسبت به دوام و بقای کابینه متعهد بماند و ائتلاف را بخاطر پول منهدم نکند و ائتلاف جدیدی را شکل ندهد. نمایندگان برای دست یافتن به امتیازات اندک به سقوط زود هنگام کابینه فکر نکنند و این دور باطل را بارها تکرار ننمایند. در کنار این، بیثباتی و تهدیدات امنیتی را نیز باید افزود که چشم انداز نزدیکی برای حل آن وجود ندارد.
بنابراین پیشبینی میشود در فرض تغییر نظام ریاستی به پارلمانی، پارلمان به جای نهاد قانون گذاری و نظارت بر اجرای آن، به یک نهاد پیچیده برای سقوط و تشکیل حکومت به منظور بدست آوردن امتیازات و امکانات تبدیل شود.
لذا شاید دور از واقعیت نباشد که بتوان گفت، نظام پارلمانی در شرایط فعلی، نه تنها پاسخگوی واقعیتهای موجود کشور نیست، بلکه واگراییها، نابسامانیها و بیثباتیها را بیشتر خواهد کرد. فرایند تشکیل کابینه به یک درام بیپایان، ملال آور و پرتنش تبدیل خواهد شد.
به نظر میرسد، مطلوبترین راه این باشد که نظام ریاستی، باید با آوردن تعدیلهای قابل ملاحظهای، باقی بماند و از اختیارات گسترده کنونی ریاست جمهوری کاسته شود و نوعی توازن و تعادل منطقی در مقوله تفکیک قوا رعایت گردد و سازوکارهای روشنی برای پاسخگو کردن رئیس جمهور در برابر پارلمان در نظر گرفته شود یا اینکه بدیل آن نوعی نظام مختلط تأسیس گردد.
احساس میشود، در خواستها، در قبال تبدیل نظام ریاستی به پارلمانی، فاقد مبنای استراتژیک و راهبردی است؛ لذا، انطباق و سازگاری، با وضعیت فعلی افغانستان ندارد، حل مشکلات در افغانستان، در گروی تبدیل نظام نیست بلکه در گرو حاکمیت قانون، عملکرد مسئولانه و معطوف به منافع ملی دولتمردان و آگاهی و حضور مردم است.
فر ا ز و فرو د ز ند گی...
ما را در سایت فر ا ز و فرو د ز ند گی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 4sayedwli3 بازدید : 149 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 1:03